لغت Cannibal را در معنایعمومی آن به معنای «آدمخوار» میدانند. اما معنای دقیقتر و علمیتر آن «همجنس خوار» است. هر کسی که از همجنس خودش تغذیه کند را میتوان «کنیبال» نامید. این مفهوم فقط در دنیای حیوانات معنا ندارد. بلکه بازاریابی و استراتژی نیز از جمله حوزههایی هستند که طی سالهای اخیر، به این موضوع توجه جدی نشان دادهاند.
· همجنس خواری در حوزهی منابع استراتژیک
زمانی که مدیر انستیتو مشاوره بازاریابی طهران، تیم خود را در مشاوره بازاریابی در صنعت مجتمع های چند منظوره موفق می بیند، تصمیم می گیرد حوزه مشاوره ای خود را گسترده تر کند. به عنوان مثال در صنایع غذایی ورود پیدا می کند. این امر سبب میشود نه تنها با ازدست دادن تمرکز در حوزه ساختمان، برند خود را در این صنعت خدشه دار کند، موفقیت چشم گیری نیز در صنعت جدید بدست نمی آورد. در نهایت انستیتو نه توسط شرکت های رقیب، بلکه توسط خود انستیتو بلعیده میشود.
· همجنس خواری در حوزه ابزارهای فروش
فرض بفرمایید ایرلاین طهران تصمیم می گیرد علاوه بر همکاری با آژانس های هواپیمایی و فروش بلیط کاغذی، درسایت خود به فروش آنلاین مبادرت ورزد. با این پیش فرض گه تا کنون روزانه ۱۰۰۰ بلیط توسط آژانسها فروخته میشدهاست و با اضافه شدن فروش آنلاین، این رقم به روزانه ۱۲۰۰ بلیط خواهد رسید. غافل از اینکه آژانسهای هواپیمایی این استراتژی را بدین گونه برداشت می کنند که ایرلاین در آینده نزدیک فروش بلیط کاغذی خود را حذف خواهد کرد. لذا سرمایه گذاری فکری خود را بر سایر ایرلاین ها می گذارند و فروش بلیط کاغذی در آزانس هایمسافرتی از ۱۰۰۰به ۷۰۰ کاهش می یابد !
· همجنس خواری در ترویج و بازاریابی محصولات
با این مثال این مفهوم را در ذهن شما جا می اندازم. بعنوان مثال نوین چرم استراتژی بازاریابی و فروش خود را بر این مبنا پی ریزی می کند که در طول دوران سرما روزانه ۱ میلیارد تومان فروش خواهد داشت. اواخر فصل زمستان برای جلوگیری از خواب سرمایه، اجناس مرتبط با فصل سرمای خود را به حراج بگذارد. با این پیش فرض که اجناس باقیمانده فروش خواهد رفت. اما به ناگاه در سال بعد با سورپرایزی روبرو می شود. در طول فصل سرما فروشبهشدت کاهش می یابد. علت را در رفتار مصرف کننده باید جویا شود. مصرف کنندگان به امید حراج های آخر فصل در طول فصل خریدی انجام نمی دهند!
· هم جنس خواری در تاسیس شعب جدید و گسترش جغرافیایی شبکه فروش
هر کسب و کاری علاقه دارد که به تدریج شبکه فروش خود را گسترش دهد. شعبههای فروش جدید داشته باشد و سطح بزرگتری از بازار را پوشش دهد. اما گاهی اوقات به عمد و از روی طمع یا سهواً و صرفاً به دلیل یک اشتباه استراتژیک گرفتار همجنسخواری میشود.
شکل عمدی این است که شرکتی میبیند در یک ناحیه خاص فروش بسیار خوبی دارد و در حال حاضر آن فروشگاه توسط نمایندگان فروش اداره میشود. ممکن است در چنین شرایطی مدیران شرکت احساس کنند که دلیلی ندارد بخشی از سود فروش را به نماینده بدهند و بهتر است خودشان به صورت مستقیم سرمایه گذاری کرده و سود بیشتری را به دست بیاورند. در چنین شرایطی، اگر قرارداد فروش انحصاری نباشد و احساس کنند که نمیتوانند قرارداد و توافقات قبلی را لغو کنند، خودشان هم به صورت مستقل در همان ناحیه اقدام به تاسیس فروشگاه میکنند و معمولاً بهانهای که در این شرایط مطرح میشود این است که: تقاضا زیاد است و شما توانایی مدیریت کردن و پوشش دادن آن را نداشتهاید.
شکل سهوی هم تاسیس برندشاپ است. فروشگاههایی که به طور اختصاصی به فروش سبد محصولات یک برند خاص میپردازند و معمولاً علاوه بر فروش، هدف دیگری را هم دنبال میکنند و آن دیده شدن توسط مشتریان و تثبیت برند در ذهن آنهاست. به عبارتی برندشاپ، یک بیلبورد بسیار بزرگ و اثربخش است که البته به فروش محصولات هم اشتغال دارد!
اما اگر برندشاپها در محلهایی تاسیس شوند که در اطرافشان، فروشگاههای دیگری به فروش محصولات همان برند مشغول هستند، ممکن است همجنسخواری به وجود بیاید و برآیند کلی چندان مثبت نباشد.
پاسخی بگذارید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.